روز جهانی معلولین از سال ۱۹۹۲ که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل اعلام شد، هر ساله در ۳ دسامبر گرامی داشته می شود. هدف از تعیین این روز ارتقاء رشد اذهان عمومی درباره معلولیت های مختلف؛ و افزایش آگاهی هایی بوده‌است که می‌بایست در تمامی جنبه‌های سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی و فرهنگی برای افراد معلول فراهم آید.

 

  • معلولیت ، نه محدودیت

فرد معلول به کسی گفته می شود که بر اثر ضایعه جسمی ، ذهنی ، روانی و یا توام ، اختلال مستمر و قابل توجهی در عملکرد روزانه فرد ایجاد شود به نحوی که موجب کاهش استقلال فرد در زمینه های اجتماعی و اقتصادی متناسب با نوع معلولیت وی گردد.معلولان از لحاظ توانایی و استعداد و کار و تلاش، با افراد دیگر تفاوتی ندارند و همانند دیگران با استفاده از استعداد و اراده ای که از آن بهره مندند، می توانند به موفقیت های چشم گیری نایل آیند. آنان می توانند با فعّال تر کردن حواس دیگر، محدودیت ناشی از فقدان یا ضعف شدید یک حس یا عضو را جبران کنند. پدیده جبران در زمینه های شخصیتی هم دیده شده است. مثلاً کسانی که از لحاظ بدنی ضعیف هستند، به تقویت قوای ذهن خود می پردازند. بنابراین، تنها تفاوت افراد معلول با افراد سالم، وجود نقص های جسمی و به طوری طبیعی، مشکلات و محرومیت های ناشی از آن کمبودهاست. تجربه ثابت کرده است آنان می توانند با صبر و حوصله بیش تر و اراده استوار، بر مشکلات خود فایق آیند؛ زیرا اراده مستحکم، رمز موفقیت است. اراده و پشتکار واژه‌هایی هستند که در زندگی افراد معلول رنگ و بوی دیگری دارند، افرادی که هر کدام‌شان در برابر نگاه‌ها و مشکلات پیش رو، قهرمان دنیای پیرامون‌شان هستند. در این میان بسیارند معلولینی که توانسته‌اند در عرصه‌های مختلف اجتماعی و علمی موفقیت‌های بی‌نظیری کسب کنند.زهرا نعمتی؛بانوی ورزشکار و دارنده ی مدال طلای المپیک،وحید رجب لو؛کارآفرین و نابغه ای که با ۹۸ درصد معلولیت استارتاپ برتر معلولین را راه اندازی کرده است و در نمونه ی جهانی اش پروفسور “استیون هاوکینگ” کیهان شناس، فیزیکدان و نویسنده بریتانیایی که نظریه سیاه چاله های کیهانی را مطرح نمود، از آن دسته اند.

  • احترام، نه ترحم

آنچه در ارتباطات اجتماعی با فرد معلول باید در نظر گرفت، این نکته است که ارتباط با آنها، باید همراه با احترام باشد و از ترحم به ایشان دوری گزید. تفاوت این دو نوع رفتار در این است که در اولی، طرفِ موردِ احترام، انسانی بزرگ به شمار می آید؛ اما در گزینه ترحم، مخاطبْ انسانی ذلیل و خوار شمرده می شود که باید همواره دست او را گرفت و به شخصیت و روحیات وی، اندک توجهی نمی گردد. به یاد داشته باشیم آنچه توانایی را می سازد، اراده است و اراده اگر بخواهد جاری شود، هیچ بهانه ای را نمی شناسد.

  • اشتغال

اشتغال هر فرد، موجب استقلال اقتصادی او می شود. داشتن شغل، به شخص هویت و تشخّص اجتماعی بخشیده و در او، اعتماد به نفس به وجود می آورد. متأسفانه تعداد زیادی از معلولان،به رغم گذراندن دوره های تحصیلات عالی و کسب دانش و مهارت لازم، نمی توانند به اشتغال مناسب برسند. در زمینه اشتغال زایی برای معلولان، تبعیض فاحشی وجود دارد وگاه میزان بیکاری میان معلولان، دو برابر بیکاران عادی است؛ و به ناچار تعداد قابل توجهی از آنان، باید بیشترین وقت خود را در میان خانواده سپری کرده و زندگی خود را به سختی ادامه دهند.

  • مشارکت اجتماعی

افراد معلول باید در تصمیم گیری ها، به ویژه درخصوص سازمان هایی که اعضای آن از معلولان تشکیل شده، یا معلولان در آن عضویت دارند و برای معلولان خدمت رسانی می کنند، مشارکت جدی و تاثیرگذار داشته باشند. کمک به تشکیل گروه های خودیار به منظور حمایت و توسعه جامعه خاص معلولان، از مهم ترین اقدامات برای مشارکت این گروه می باشد. تشکیل جوامع خاص معلولان نیز می تواند پاسخگوی نیازهای آنان باشد. از سوی دیگر، وجود چنین تشکیلاتی، موجب می شود تا افراد ضمن برخورداری از رابطه اجتماعی، استقلال اقتصادی، احترام اجتماعی و نیز دسترسی به خدمات تخصصی بتوانند دیدگاه ها و ایده هایشان را مطرح، و در مورد مسایل مربوط به زندگی خود، تصمیم گیری کنند.

  • آموزش و فرهنگ

معلولان باید فرصت یابند تا استعدادهای خلاّق هنری و فکری خود را رشد داده و آن را نه تنها برای منافع خود، بلکه برای غنی سازی جامعه به کار گیرند. به این منظور، باید دسترسی آنان برای مشارکت در فعالیت های فرهنگی تضمین شود. از شمار این اقدامات، می توان تهیه وسایل کمک ارتباطی برای ناشنوایان، منابع و مطالب علمی به خط بریل یا نوارهای صوتی برای اشخاصی که دچار اختلالات بینایی در سطح مختلف هستند، و خواندنی هایی که از لحاظ کمی و کیفی باتوان و استعداد افراد کم توان ذهنی مناسب باشد را نام برد.

  • یاری به معلولان

کمک و یاری رساندن به هم نوع، فضیلتی بزرگ است اما باید توجه داشت که این کمک باید به حال کمک گیرنده مفید باشد و موجب ناراحتی او نشود. در این میان، کمک به افراد معلول، برداشتن همه موانع و مشکلات نیست، بلکه کمک به انجام کاری است که این افراد از عهده آن برنمی آیند. فراهم ساختن امکانات شرکت واقعی معلولان جسمی در زندگی اجتماعی، در آن ها دلگرمی، اعتماد به نفس و نشاط می آفریند.

  • سخن آخر

افراد سالم و توانمند جامعه باید بدانند که معلولان هرگز نیازی به ترحم ندارند. هم نوعان سالم باید همواره بکوشند تا کمبود موجود در معلولان رابه صورت یک جریان طبیعی نشان دهند و کاری نکنند که این کمبود، زندگی معلول را از حالت طبیعی خارج کند و او را به فردی منزوی و جدای از جامعه تبدیل سازد. باید این حقیقت را بپذیریم که اگر فرد معلول به درون جامعه برمی گردد و به فعالیت می پردازد، حتما توان مندی دارد. پس نباید با ترحم یا تمسخر خویش، هیاهوی زیبای بازگشت به زندگی را در او خاموش کنیم، بلکه باید او را بپذیریم و تشویقش کنیم تا کارهایش را درست انجام دهد و با کار خواستن از آنها، آنان را در میان خود نگه داریم.