آیا همواره موسسه های خیریه به نظام سلامت کمک می کنند؟
پاسخ به این سوال کار آسانی نبوده و نیازمند بررسی فعالیت های موسسه های خیریه و بخش های دیگر نظام سلامت است. در این مقاله قرار است پس از بررسی این موارد، پاسخِ این سوال نیز، برای شما خواننده عزیز روشن گردد.
نظام سلامت چیست؟
نظام سلامت، متشکل از سازمان ها و منابعی است که به ارائه خدمات سلامت می پردازند. در واقع، نظام سلامت از مجموعه ی سازمان ها و موسساتی تشکیل شده است که به ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در سه سطح پیشگیری، تشخیص و درمان به موقع و بازتوانی می پردازند.
کارکردهای نظام سلامت
به طور کلی می توان کارها و فعالیت های نظام سلامت را در چهار حوزه بزرگ بررسی کرد. این حوزه ها شامل خدمات، تولید منابع (انسانی، فیزیکی، تجهیزات، پزشکی، دارو و اطلاعات)، رسیدگی به امور یا تولیت و تامین مالی هستند.
در این مقاله، آن چه که مد نظر است و قرار است راجع به آن صحبت شود تامین مالی است. این حوزه از اهمیت بسیار زیادی برخودار است؛ چرا که بدون تامین مالی، خدمات دچار مشکل می شوند و از آن جایی که نیاز مردم به خدمات سلامت نیازی ضروری و آنی است، نمی توان در مورد این مسئله کوتاهی ای انجام داد.
همچنین تامین منابع مالی یکی از مهم ترین و بزرگترین مشکلاتی است که مدیران سلامت با آن سر و کار دارند.
اما چگونه منابع مالی نظام سلامت تامین می شوند؟
منابع مختلفی هستند که نظام سلامت از آن ها تامین می شود. به طور کلی این منابع شامل این موارد هستند:
مالیات ها
پرداخت های بیمه اجتماعی
بیمه خصوصی
پرداخت های مستقیم
موسسات خیریه
پس از صحبت از چالش های تامین مالی نظام سلامت و یکی از منابع تامین کننده که موسسات خیریه هستند، نیاز است که این منبع مهم را بررسی کرده و به ارتباط آن با نظام سلامت و چالش های این ارتباط بپردازیم.
موسسه خیریه چیست؟
موسسه خیریه را می توان یک نهاد غیردولتی، غیرتجاری و غیرانتفاعی دانست که هدف آن آماده سازی و بالابردن سطح افراد یا موسسات دیگر است. به طور کلی ۹۰ درصد تامین بودجه این موسسات توسط منابع خارجی یا همان کمک های اهدایی صورت می گیرد و تنها ۱۰ درصد آن از منابع داخلی تامین می شود.
ارتباط میان موسسات خیریه و نظام سلامت (دولت)
آن چه که در مورد موسسات خیریه حائز اهمیت است، این است که این موسسات نباید از غیردولتی بودن خود، خارج شوند اما نیاز است که با اقدامات و حمایت های کارشناسی شده دولت نیز همراه شوند.
در صورتی که این اتفاق رخ ندهد مشکلاتی را به وجود می آورد که یک سری از این مشکلات، شامل موارد زیر هستند:
در صورتی که هر موسسه در موقعیت جغرافیایی مختص به خود و بر اساس اولویت های خود، به فعالیت بپردازد، موجب می شود مقامات ملی، وقت و تلاش قابل توجهی برای ساماندهی فعالیت های این موسسات انجام دهند، در صورتی که وظیفه اصلی آن ها سرپرستی راهبردی این نوع فعالیت هاست.
بعضی از فعالیت های موسسات خیریه، در صورتی که بدون برنامه بلند مدت باشد، ممکن است باعث اتلاف پول، انرژی و زمان شود. به عنوان مثال موارد متعددی از بیمارستان های تاسیس شده توسط موسسات خیریه وجود دارد که به دلیل نداشتن زیرساخت های ادامه حیات بیمارستان، تعطیل شده اند.
بنابراین در صورتی که فعالیت موسسات خیریه با برنامه نبوده و همراه با اهداف دولت نباشد، به جای کمک به نظام سلامت، به یکی از مشکلات و چالش های این نظام تبدیل می شوند.
بنابراین راه حل این مشکل، همسو سازی فعالیت های خیریه در کنار وزارت خانه و دانشگاه های علوم پزشکی است.
البته این بدان معنا نیست که تنها مشکلات از سمت موسسه های خیریه هستند. دولت نیز باید یک سری موانع را از سر راه موسسات خیریه بردارد و یک سری تسهیلات در اختیار این نوع موسسات قرار دهد. همچنین نیاز است که تعاملات بین این موسسات و سازمان های مرتبط یکنواخت و مثبت باشد تا با همکاری در کنار هم به هدف خود که به نوعی ارتقای نظام سلامت است کمک کنند.
نتیجه گیری
با توجه به موضوعاتی که مطرح شد می توان گفت فقدان مدیریت علمی عامل اصلی ناکارآمدی موسسات خیریه است؛ چرا که هر کمکی تنها زمانی در چارچوب قوانین نباشد، بازدهی مطلوبی نخواهد داشت. با این حال این موضوع ، از اهمیت قانون گذاری مناسب در رابطه با موسسات خیریه نمی کاهد. البته در سال های اخیر با تشکیل مجمع خیرین سلامت، این مشکلات رو به کاهش هستند اما هنوز هم می توان اقدامات مناسبی در این باره انجام داد.